منتظرتم

بازم دلمو شکستی..بازم منفی .....

1394/4/3 13:14
نویسنده : مامان سختکوش
279 بازدید
اشتراک گذاری

ادامه مطلب قبلی.................

 

بله عزیزم...همون روز که انتقال دادم فرداش با ماشین خودمون برگشتیم خونه...8 ساعت تو راه بودیم..تو راه فیروزکوه بودیم که نوشته بود آش و دوغ گدوک..خیلی هوس کردم..به بابایی گفتم برام بخره..بابایی هم که هی وقت نمیگه نه..ماشینو نگه داشت و برام خرید..خیلی خوشمزه بود...  تو راه چندین بار وایمیستادیم و چایی و غذا میخوردیم...منم  صندلی جلوی ماشینو خوابونده بودم و دراز کش بودم... بالاخره رسیدیم خونه..فرداش رفتم سر کار..تا 15 روز گذشت..این 15 روز تا رسیدن به مرحله آزمایش سخت ترین مرحله هست... روز ازمایش که 31 اردیبهشت 94 بود و روز پنجشنبه...صبح قبل رفتن به سرکاز آز رو دادم و گفتن دو آماده میشه...تو محل کارم دل تو دلم نبود..همش فکر میکردم که امشب خونم جشن میشه و همه میان برای تبریک.... بعد کار رفتم مغازه دایی جون.چون ساعت یک و نیم بود... مامانبزرگ هم تو مغازه بود.زن داییت هم بود... منتظربودم تا بابایی بیاد و با هم بریم جواب رو بگیریم... بالاخره رفتیم آزمایشگاه و بابایی رو فرستادم تا جواب رو بگیره...همش داشتم ایت الکرسی میخوندم...بالاخره بابایی با چهره افروخته اومد...

چی شد؟سوال

نمیدونم نوشته سه دهم...تعجب

چی ؟ یعنی چی ؟ سه دهم چیه؟ تعجبغمگیندلشکستهگریهگریهگریه

آخه خدایا من چه گناهی کردم....چرا باید این همه زجر بکشم... تقاص چیو دارم پس میدم... جای سوراخهای امپول و سرم و کبودی هایی که تو دست و پام بود بیشتر عذابم میداد...اومدم خونه زار زدم...زار زدم...ضجه زدم...خیلی برام سخت بود..خیلی زیاد سخت...نمیتونم وصف کنم که هنوزم نیومدی....شب خاله هات و مامان بزرگت اومدن با زن دایی.... چقدر دلداریم دادن و منو آروم کردن.... احساس بدبختی میکردم... احساسی که همه به حس ترحم داشتن...خیلی زجر آور بود...

ولی بازم از جا بلند شدم و به خودم گفتم دو تا شانس دیگه دارم... دو بسته دارم و دوباره شروع میکنم.... خدارو شکر الان وضعیت روحیم بهتره و قراره که خونمون رو عوض کنیم...البته خواست خودم بود تا روحیه ام عوض شه..چون تو خونه ای که الان هستیم سه بار انتقال منفی داشتم..همش میگم انتقال بعدیم تو خونه جدیدم باشه و با روحیه ای شادتر.... ان شالله.....همیشه منتظرتم عزیزکم...... هیچ وقت دست از تلاش برنمیدارم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به منتظرتم می باشد